جدول جو
جدول جو

معنی آرطی - جستجوی لغت در جدول جو

آرطی
کلانرگ مامرگ سرخ رگی که در انسان از بطن چپ قلب خارج شود و آن تنه اصلی و عمومی سرخرگهای دیگر بدنست و بدو قسمت سینه یی و شکمی تقسیم گردد و خون روشن (اکسیژن دار) در آن جاریاست بزرگ سرخ رگ بدن ام الشرائین آورت آورطی ارطی. فرهنگستان این کلمه را در برابر انتخاب کرده است
فرهنگ لغت هوشیار
آرطی
کلان رگ، مام رگ
تصویری از آرطی
تصویر آرطی
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آقطی
تصویر آقطی
گیاهی خودرو، با برگ هایی شبیه برگ بادام و گل های ریز سفید و معطر که برای زینت در باغچه کاشته می شود و از چوب آن در ساختن اشیای زینتی استفاده می شود، آقطی صغیر، خمان صغیر، شون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آردی
تصویر آردی
آغشته به آرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
مربوط به شرط، در دستور زبان علوم ادبی جمله ای که در آن ادات شرط به کار رفته باشد، در علم منطق ویژگی قضیه یا امری که مقید به شرط باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آرشی
تصویر آرشی
مربوط به آرش، برای مثال به زیر پی آنکه هست آتشی / که سامیش گرز است و تیر آرشی (فردوسی۲ - ۱۵۳۵)
فرهنگ فارسی عمید
کلانرگ مامرگ فرانسوی بزرگ سرخرگ سرخ رگی که در انسان از بطن چپ قلب خارج شود و آن تنه اصلی و عمومی سرخرگهای دیگر بدنست و بدو قسمت سینه یی و شکمی تقسیم گردد و خون روشن (اکسیژن دار) در آن جاریاست بزرگ سرخ رگ بدن ام الشرائین آورت آورطی ارطی. فرهنگستان این کلمه را در برابر انتخاب کرده است
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی از تیره بداغها که بطور خودرو در نواحی شمال ایران میروید و گلهای آن سفید و معطر و مغز ساقه اش نرم است و برای تهیه مقاطع گیاهی در آزمایشگاهها بکار میرود بیلسان: بیلاسان شبوقه خمان کبیر یاس کبود پلم. یاآقطی کبیر یا آقطی صغیر گیاهی از تیره بداغها دارای گلهایسفید ونامنظم و معطر که برای زینت در باغها کاشته میشود ابل بل شیرین بیل شمشاد پیچ بیلسان خرد طرثوت خمان صغیر خاما اقطی خمان الارض. یونانی تازی شده پلم درخت بیل از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
معنوی منسوب به آرش پهلوان: تیر آرشی تیری سخت دور پرتاب، منسوب به آرش سلسله اشکانی: ازو تخمه آرشی خوار شد (فردوسی)
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به آرد آلوده به آرد: حلوای آردی، قسمی شفتالوی خرد و کم آب هلو آرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرای
تصویر آرای
در ترکیبات بجای (آراینده) آید: انجمنظرای بت آرای چمن آرای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
موافق، شایسته، ثبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرطی
تصویر قرطی
جلف، لوس، دشنامی است پسران و مردان جوان را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آقطی
تصویر آقطی
آقطی، گیاهی از تیره بداغ ها که به طور خودرو در نواحی شمال ایران می روید و گل های آن سفید و معطر و مغز ساقه اش نرم است و برای تهیه مقاطع گیاهی در آزمایشگاه ها به کار می رود، اقتی، بیلسان، بیلاسان، شبوقه، خمان کبیر، یاس کبود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
((شُ))
گروهی از برگزیدگان اعوان حاکمان و والیان، جمع شرط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آقطی
تصویر آقطی
پلم، درخت بیل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
Conditional
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
conditionnel
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
ya masharti
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
koşullu
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
条件付きの
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
מותנה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
조건부의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
bersyarat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
सशर्त
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
условный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
voorwaardelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
condicional
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
condizionale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
condicional
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
有条件的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
warunkowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
умовний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
bedingt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
มีเงื่อนไข
دیکشنری فارسی به تایلندی