جدول جو
جدول جو

معنی آراشت - جستجوی لغت در جدول جو

آراشت
نفرین
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نام خرّه ای در ناحیۀ ولوپی بسوادکوه مازندران، نام قریۀ بزرگ این خرّه
لغت نامه دهخدا
بلده ای باقصای خراسان و آن آخر حدود خراسان باشد، (از معجم البلدان)، قصبه ای است در اقصای خراسان و در 80 فرسنگی ترمذ، که بسبب وقوع این قصبه در بین دوکوه، حملۀ اقوام مغول بکشورهای اسلامی برای غارت ازاینجا شروع شده است، و فضل بن یحیی برمکی دروازۀ محکمی برای آن ساخته است، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
نوعی از پارچه است که راست نیز گویند. (از دزی ج 1 ص 496)
لغت نامه دهخدا
نفرین، ناسزا
فرهنگ گویش مازندرانی