جدول جو
جدول جو

معنی آدآش - جستجوی لغت در جدول جو

آدآش
داداش برادر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آداش
تصویر آداش
نسبت میان دو تن که یک نام داشته باشند، همنام، هم اسم
فرهنگ فارسی عمید
آتش، نار:
گر کند چوب آستان تو حکم
شحنۀ چوبها شود آدیش،
انوری
لغت نامه دهخدا
آتاش، سمی ّ، همنام:
گر کار بنامستی از آداشی عمّر
فرزند تو با عمّر بودستی هموار،
ناصرخسرو،
رجوع به آتاش شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از آداش
تصویر آداش
همنام ویک اسم
فرهنگ لغت هوشیار
جسمی دارای روشنایی و گرما که از سوختن چوب و زغال و مانند آن پدید آید. قدما آنرا یکی از عنصرهای بسیط چهار گانه می پنداشتند آذر مق آب، پاره ای از زغال و هیمه افروخته اخگر، شعله، سوز، قهر خشم، دوزخ جهنم، گوگرد احر، تندی تیزی، ایذاء ضرر رسانیدن، غم اندوه سخت، بلا مصیبت، عشق سوزان، عاشق. یا آب بر سرآتش... ریختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آدیش
تصویر آدیش
آتش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آداش
تصویر آداش
همنام، هم اسم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آداش
تصویر آداش
همنام
فرهنگ واژه فارسی سره