- آتو
در بازی ورق، ورق برنده، کنایه از دستاویز، بهانه
معنی آتو - جستجوی لغت در جدول جو
- آتو
مرکّب از: آ، به + تو، همه، رنگی یا صورتی معلوم از اوراق گنجفه و آس و مانند آن که با قراردادی از رنگهای دیگر برد
- آتو
فرانسوی شاهبرگ زبانزد منگیا (قمار) ورق برنده بازی برگی که در بازی ورق گنجفه و مانند آن برنده است، مستمسک دستاویز
- آتو((تُ))
ورق برنده در بازی، دستاویز، بهانه
- آتو
شاهبرگ
- آتو
ورق برنده، بهانه، دستاویز، مستمسک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
شاهد، معشوق، جانور معروف که نام دیگر آن غزال است، آهو به زیبایی چشم و خرامش در رفتار شهرت دارد، یکی از همسران فتحعلی شاه قاجار
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
شفق، هنگام طلوع خورشید، نام شرابی مست کننده که از قند سیاه درست می کنند، نام محلی درمسیرلار به لنگه
کوره، آتشدان، جای افروختن آتش، جای گداختن شیشه یا آهن، جای پختن سفال یا آجر و گچ، پزاوه، داش، خرد، کوچک، ناچیز مثلاً ده کوره، ناحیه، شهرستان
کدبانویی که دخترکان را تعلیم خواندن و دوختن دهد، معلمه، مشیمه، زهدان، بچه دان
آثور، بعقیدۀ مصریان قدیم نام رب النوع دریا و زوجه یا خواهر ’فتا’ رب النوع آتش
نوعی میوه آبدار شبیه به گوجه که پوست نازک دارد وبرنگهای سیاه و زرد نیز میباشد
از درختان بده درختی است که بر ندهد سهم تو او فکنده به پیکان بید برگ بر پیکر معاند تو لرزه چون بده (نزاری کهستانی)
آنچه از سوختن چوب وذغال یا چیز دیگربوجود آیدودارای حرارت وروشنائی باشد
