معنی آتم - جستجوی لغت در جدول جو
آتم
(تُ)
اتم. رجوع به جزء لایتجزی شود
ادامه...
اَتُم. رجوع به جزء لایتجزی شود
لغت نامه دهخدا
آتم
اتم
ادامه...
اتم
تصویر آتم
فرهنگ لغت هوشیار
آتم
((تَ))
اتم
ادامه...
اتم
تصویر آتم
فرهنگ فارسی معین
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر آدم
آدم
(پسرانه)
نخستین بشری که خدا آفرید، مودب، باتربیت، انسان گندم گون، آهوی سفیدی که روی پوستش خطهای خاکی رنگ دارد
ادامه...
نخستین بشری که خدا آفرید، مودب، باتربیت، انسان گندم گون، آهوی سفیدی که روی پوستش خطهای خاکی رنگ دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر آتش
آتش
(دخترانه و پسرانه)
آتش، از شخصیتهای شاهنامه، مخفف نام نوش آذر، یکی از چهار پسر اسفندیار
ادامه...
آتش، از شخصیتهای شاهنامه، مخفف نام نوش آذر، یکی از چهار پسر اسفندیار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر آتر
آتر
(دخترانه)
آذر، اخگر، آتش
ادامه...
آذر، اخگر، آتش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر آتا
آتا
(پسرانه)
پدر، بزرگ، سرپرست، پدربزرگ
ادامه...
پدر، بزرگ، سرپرست، پدربزرگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر کتم
کتم
پنهان کردن، پنهان داشتن امری یا چیزی
کتم عدم: کنایه از جهانی که پنهان است و دیده نمی شود، جهان نیستی، نابودی
ادامه...
پنهان کردن، پنهان داشتن امری یا چیزی
کتم عدم: کنایه از جهانی که پنهان است و دیده نمی شود، جهان نیستی، نابودی
فرهنگ فارسی عمید
تصویر شتم
شتم
دشنام دادن، فحش دادن، ناسزا گفتن
ادامه...
دشنام دادن، فحش دادن، ناسزا گفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر آتی
آتی
آینده، زمان بعد از حال، در دستور زبان علوم ادبی فعلی که بر زمان پس از حال دلالت دارد، آنکه از جایی بیاید، آنچه بعد بیاید
ادامه...
آینده، زمان بعد از حال، در دستور زبان علوم ادبی فعلی که بر زمانِ پس از حال دلالت دارد، آنکه از جایی بیاید، آنچه بعد بیاید
فرهنگ فارسی عمید
مآتم
(مَ تِ)
جمع واژۀ مأتم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع ماءتم شود
ادامه...
جَمعِ واژۀ مَأتَم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع مَاءْتَم شود
لغت نامه دهخدا
تصویر آزم
آزم
ناب، نیش، پرهیزکننده
ادامه...
ناب، نیش، پرهیزکننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر آتن
آتن
شهر بزرگ یونان قدیم
ادامه...
شهر بزرگ یونان قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
آرم
فرانسوی نشانه، سرکاغذ نشانه ای مشخص و معرف دولت اداره موسسه کارخانه و مانند آن
ادامه...
فرانسوی نشانه، سرکاغذ نشانه ای مشخص و معرف دولت اداره موسسه کارخانه و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر آسم
آسم
تنگی نفس
ادامه...
تنگی نفس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر شتم
شتم
دشنام، ملامت، فساد، زیان، سرزنش
ادامه...
دشنام، ملامت، فساد، زیان، سرزنش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر رتم
رتم
کوبیدن، شکستن
ادامه...
کوبیدن، شکستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر حتم
حتم
واجب کردن، حکم کردن، محکم کردن، استوار کردن، واجب، ناگزیر
ادامه...
واجب کردن، حکم کردن، محکم کردن، استوار کردن، واجب، ناگزیر
فرهنگ لغت هوشیار
ختم
بپایان رساندن، پایان کار، مهر کردن، پایان دادن، امضا کردن نامه با انگشتری، مهر کردن نامه
ادامه...
بپایان رساندن، پایان کار، مهر کردن، پایان دادن، امضا کردن نامه با انگشتری، مهر کردن نامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ستم
ستم
ظلم و جور، آزار
ادامه...
ظلم و جور، آزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر آتی
آتی
آینده آینده آینده آنکه پس ازین آید
ادامه...
آینده آینده آینده آنکه پس ازین آید
فرهنگ لغت هوشیار
آتو
فرانسوی شاهبرگ زبانزد منگیا (قمار) ورق برنده بازی برگی که در بازی ورق گنجفه و مانند آن برنده است، مستمسک دستاویز
ادامه...
فرانسوی شاهبرگ زبانزد منگیا (قمار) ورق برنده بازی برگی که در بازی ورق گنجفه و مانند آن برنده است، مستمسک دستاویز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر آثم
آثم
گناهکار بزهکار گناهکار مجرم مذنب
ادامه...
گناهکار بزهکار گناهکار مجرم مذنب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر آجم
آجم
زده شده از طعامی
ادامه...
زده شده از طعامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر آدم
آدم
گندمگون، سیاهگونه
ادامه...
گندمگون، سیاهگونه
فرهنگ لغت هوشیار
آتا
از درختان بده درختی است که بر ندهد سهم تو او فکنده به پیکان بید برگ بر پیکر معاند تو لرزه چون بده (نزاری کهستانی)
ادامه...
از درختان بده درختی است که بر ندهد سهم تو او فکنده به پیکان بید برگ بر پیکر معاند تو لرزه چون بده (نزاری کهستانی)
فرهنگ لغت هوشیار
آتش
آنچه از سوختن چوب وذغال یا چیز دیگربوجود آیدودارای حرارت وروشنائی باشد
ادامه...
آنچه از سوختن چوب وذغال یا چیز دیگربوجود آیدودارای حرارت وروشنائی باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر آتو
آتو
شاهبرگ
ادامه...
شاهبرگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر آتی
آتی
آینده
ادامه...
آینده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر آثم
آثم
گناهکار
ادامه...
گناهکار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر آدم
آدم
گیومرت
ادامه...
گیومرت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر آرم
آرم
نشان، نشانه
ادامه...
نشان، نشانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر آزم
آزم
دندان نیش
ادامه...
دندان نیش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر آسم
آسم
تن گدم، ربو
ادامه...
تَن گدم، ربو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر ستم
ستم
ظلم، جور
ادامه...
ظلم، جور
فرهنگ واژه فارسی سره