از جنس آتش، کنایه از مهیج، اثرگذار، پرشور و حال، برای مثال سخنرانی آتشین، دلم را داغ عشقی بر جبین نه / زبانم را بیانی آتشین ده (وحشی - ۴۹۰) ، سوزان، به رنگ آتش، سرخ تیره، کنایه از بسیار خشمگین، تند، کنایه از جان سوز، رنج آور، برای مثال آب بزن بر حسد آتشین / باد در این خاک از او می رسد (مولوی۲ - ۲۵۵)
از جنس آتش، کنایه از مهیج، اثرگذار، پرشور و حال، برای مِثال سخنرانی آتشین، دلم را داغ عشقی بر جبین نِه / زبانم را بیانی آتشین ده (وحشی - ۴۹۰) ، سوزان، به رنگ آتش، سرخ تیره، کنایه از بسیار خشمگین، تند، کنایه از جان سوز، رنج آور، برای مِثال آب بزن بر حسد آتشین / باد در این خاک از او می رسد (مولوی۲ - ۲۵۵)
به رنگ آتش، سرخ تیره کنایه از بسیار خشمگین، تند کنایه از سوزان گل سرخ، گلی معطر با گلبرگ های سرخ و ساقه های ضخیم و برگ های بیضی که انواع مختلف دارد، گل سوری، چچک، گل آتشی، سوری، لکا، بوی رنگ، ورد، رز پخته شده با آتش مثلاً سیب زمینی آتشی، نوعی کهربای زرد رنگ
به رنگ آتش، سرخ تیره کنایه از بسیار خشمگین، تند کنایه از سوزان گُلِ سُرخ، گلی معطر با گلبرگ های سرخ و ساقه های ضخیم و برگ های بیضی که انواع مختلف دارد، گُلِ سوری، چَچُک، گُلِ آتَشی، سوری، لَکا، بوی رَنگ، وَرد، رُز پخته شده با آتش مثلاً سیب زمینی آتشی، نوعی کهربای زرد رنگ
نام پدر فریدون: چو ضحاک بگرفت روی زمین پدید آمد اندر جهان آتبین، فردوسی، فریدون که بد آتبینش پدر مر او را که بد پیش از آن تاجور، فردوسی، باز دگرباره مهرگان بدر آمد جشن فریدون آتبین ببر آمد، منوچهری، دشت عرب را پسر ذوالیزن خاک عجم را پسرآتبین، سنائی، خاصۀ سیمرغ کیست جز پدر روستم قاتل ضحاک کیست جز پسر آتبین ؟ خاقانی، و مصحف آن آبتین است، و در برهان نفس کامل و نیکوکار و صاحب گفتار و کردار نیک و اسعدالسعداء آمده است
نام پدر فریدون: چو ضحاک بگرفت روی زمین پدید آمد اندر جهان آتبین، فردوسی، فریدون که بد آتبینش پدر مر او را که بد پیش از آن تاجور، فردوسی، باز دگرباره مهرگان بدر آمد جشن فریدون آتبین ببر آمد، منوچهری، دشت عرب را پسر ذوالیزن خاک عجم را پسرآتبین، سنائی، خاصۀ سیمرغ کیست جز پدر روستم قاتل ضحاک کیست جز پسر آتبین ؟ خاقانی، و مصحف آن آبتین است، و در برهان نفس کامل و نیکوکار و صاحب گفتار و کردار نیک و اسعدالسعداء آمده است