جدول جو
جدول جو

معنی آتشین - جستجوی لغت در جدول جو

آتشین
(دخترانه)
نورانی، فروزان، گیرا، مؤثر، به رنگ آتش، سرخ
تصویری از آتشین
تصویر آتشین
فرهنگ نامهای ایرانی
آتشین
از جنس آتش، کنایه از مهیج، اثرگذار، پرشور و حال، برای مثال سخنرانی آتشین، دلم را داغ عشقی بر جبین نه / زبانم را بیانی آتشین ده (وحشی - ۴۹۰) ، سوزان، به رنگ آتش، سرخ تیره، کنایه از بسیار خشمگین، تند، کنایه از جان سوز، رنج آور، برای مثال آب بزن بر حسد آتشین / باد در این خاک از او می رسد (مولوی۲ - ۲۵۵)
تصویری از آتشین
تصویر آتشین
فرهنگ فارسی عمید
آتشین
(تَ)
آتشی. از آتش. منسوب به آتش
لغت نامه دهخدا
آتشین
از آتش، منسوب وبرنگ آتش
تصویری از آتشین
تصویر آتشین
فرهنگ لغت هوشیار
آتشین
((تَ))
آتشی، از آتش
تصویری از آتشین
تصویر آتشین
فرهنگ فارسی معین
آتشین
آتشناک، آتشی، آذرگون، آذرین، داغ، سوزان، مشتعل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آتشین
آتشی، آتشین
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آتبین
تصویر آتبین
(دخترانه)
آبتین، روح کامل و نیکو کار، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
به رنگ آتش، سرخ تیره
کنایه از بسیار خشمگین، تند
کنایه از سوزان
گل سرخ، گلی معطر با گلبرگ های سرخ و ساقه های ضخیم و برگ های بیضی که انواع مختلف دارد، گل سوری، چچک، گل آتشی، سوری، لکا، بوی رنگ، ورد، رز
پخته شده با آتش مثلاً سیب زمینی آتشی،
نوعی کهربای زرد رنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آرشین
تصویر آرشین
واحد اندازه گیری طول در روسیه برابر با ۷۱ سانتی متر
فرهنگ فارسی عمید
نام پدر فریدون:
چو ضحاک بگرفت روی زمین
پدید آمد اندر جهان آتبین،
فردوسی،
فریدون که بد آتبینش پدر
مر او را که بد پیش از آن تاجور،
فردوسی،
باز دگرباره مهرگان بدر آمد
جشن فریدون آتبین ببر آمد،
منوچهری،
دشت عرب را پسر ذوالیزن
خاک عجم را پسرآتبین،
سنائی،
خاصۀ سیمرغ کیست جز پدر روستم
قاتل ضحاک کیست جز پسر آتبین ؟
خاقانی،
و مصحف آن آبتین است، و در برهان نفس کامل و نیکوکار و صاحب گفتار و کردار نیک و اسعدالسعداء آمده است
لغت نامه دهخدا
تصویری از آتین
تصویر آتین
بلغت زنده وپازندبمعنی موجود شده وپیدا گردیده وبهم رسیده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتبین
تصویر آتبین
نام پدر فریدون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرشین
تصویر آرشین
واحد مقیاس طول در روسیه برابر 71 سانتیمتر
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به آتش: مانند آتش همچون آتش آتشین، برنگ آتش آتشفام آتشین، قسمی گل بعضی آن را سوری دانسته اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
آتش مزاج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
Fiery
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
ardent
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
ateşli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
불타는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
燃えるような
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
לוהט
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
उग्र
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
berapi-api
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
ลุกเป็นไฟ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
vurig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
огненный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
ardiente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
infuocato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
ardente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
炽热的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
ognisty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
вогненний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
feurig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
wa moto
دیکشنری فارسی به سواحیلی