جدول جو
جدول جو

معنی آتشی - جستجوی لغت در جدول جو

آتشی
به رنگ آتش، سرخ تیره
کنایه از بسیار خشمگین، تند
کنایه از سوزان
گل سرخ، گلی معطر با گلبرگ های سرخ و ساقه های ضخیم و برگ های بیضی که انواع مختلف دارد، گل سوری، چچک، گل آتشی، سوری، لکا، بوی رنگ، ورد، رز
پخته شده با آتش مثلاً سیب زمینی آتشی،
نوعی کهربای زرد رنگ
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
فرهنگ فارسی عمید
آتشی
منسوب به آتش: مانند آتش همچون آتش آتشین، برنگ آتش آتشفام آتشین، قسمی گل بعضی آن را سوری دانسته اند
فرهنگ لغت هوشیار
آتشی
آتش مزاج
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
فرهنگ واژه فارسی سره
آتشی
ناريٌّ
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به عربی
آتشی
Fiery
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
آتشی
ardent
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
آتشی
ظرف بزرگ و مسین که جهت گرم نگه داشتن آب، پیوسته در کنار آتش
فرهنگ گویش مازندرانی
آتشی
infuocato
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
آتشی
огненный
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به روسی
آتشی
feurig
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به آلمانی
آتشی
вогненний
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
آتشی
ognisty
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به لهستانی
آتشی
炽热的
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به چینی
آتشی
অগ্নিময়
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به بنگالی
آتشی
آتشین
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به اردو
آتشی
ardiente
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
آتشی
wa moto
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
آتشی
ateşli
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
آتشی
불타는
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به کره ای
آتشی
燃えるような
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
آتشی
ardente
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
آتشی
उग्र
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به هندی
آتشی
berapi-api
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
آتشی
ลุกเป็นไฟ
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به تایلندی
آتشی
vurig
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به هلندی
آتشی
לוהט
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آتشین
تصویر آتشین
(دخترانه)
نورانی، فروزان، گیرا، مؤثر، به رنگ آتش، سرخ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آشتی
تصویر آشتی
(دخترانه)
دوستی و پیوند دوباره بعد از رنجش و آزردگی، سازش و صلح
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آتشین
تصویر آتشین
از جنس آتش، کنایه از مهیج، اثرگذار، پرشور و حال، برای مثال سخنرانی آتشین، دلم را داغ عشقی بر جبین نه / زبانم را بیانی آتشین ده (وحشی - ۴۹۰) ، سوزان، به رنگ آتش، سرخ تیره، کنایه از بسیار خشمگین، تند، کنایه از جان سوز، رنج آور، برای مثال آب بزن بر حسد آتشین / باد در این خاک از او می رسد (مولوی۲ - ۲۵۵)
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
آتشی. از آتش. منسوب به آتش
لغت نامه دهخدا
تصویری از آتشین
تصویر آتشین
از آتش، منسوب وبرنگ آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتشین
تصویر آتشین
((تَ))
آتشی، از آتش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آتشک
تصویر آتشک
سفلیس
فرهنگ واژه فارسی سره
آتشناک، آتشی، آذرگون، آذرین، داغ، سوزان، مشتعل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آتشی، آتشین
دیکشنری اردو به فارسی