جدول جو
جدول جو

معنی آترپاتن - جستجوی لغت در جدول جو

آترپاتن
(رُ تِ)
نام قدیم و اصلی آذربایجان
لغت نامه دهخدا
آترپاتن
نام قدیم واصلی آذربایجان
تصویری از آترپاتن
تصویر آترپاتن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آتورپات
تصویر آتورپات
(پسرانه)
صورت دیگر آذرباد، آذرپناه یا کسی که آتش نگهدار اوست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آتروپات
تصویر آتروپات
(پسرانه)
آذرباد، آذرپناه، کسی که آتش نگهدار اوست، اسم سردار آذربایجان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آتروان
تصویر آتروان
(پسرانه)
صورت دیگری از اترابان، نگهبان آتش، پیشوای دین زرتشتی
فرهنگ نامهای ایرانی
(رُ تِ نَ)
آترپاتن
لغت نامه دهخدا
(تُ)
آذربد. آتش پناه
لغت نامه دهخدا
(شَ رَ)
شهربان. حاکم. والی. صورت تخفیف یافتۀ کلمه خشترپاون است. داریوش شاهنشاهی ایران را به قسمتهای بزرگ تقسیم کرد و هر کدام را به یک نفر مأمور که از مرکزمعین میشد سپرد. این مأمور را ’خشرپاون’ مینامیدندو ظن قوی این است که این کلمه را ’خشثروپاون’ مینوشتند ولی در محاوره شترپان تلفظ میکردند زیرا یونانیها این کلمه را ساتراپ ضبط کرده اند و معنی آن به زبان کنونی شهربان یعنی نگهبان مملکت است. (تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1668). در روزگار هخامنشیان در سر هر دهیو (= کشور) یک فرماندار یا نایب السلطنه گماشته بوده است که او را در فرس هخامنشی خشتهرپاون میگفتند یعنی شهربان یا کشوردار. (فرهنگ ایران باستان ص 61)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آتربان
تصویر آتربان
در آیین زردشتی نگهبان آتش مقدس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتورپات
تصویر آتورپات
نگاهبان آتش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آتربان
تصویر آتربان
((تُ))
در آیین زردشتی نگهبان آتش مقدس، آسروان
فرهنگ فارسی معین