جدول جو
جدول جو

معنی آآرو - جستجوی لغت در جدول جو

آآرو
(رَ)
شهری است در سویس کرسی ولایت آرگوی، در ساحل ’آر’، دارای 12000 تن سکنه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آبرو
تصویر آبرو
اعتبار، شرف، برای مثال بخور آنچه داری و بیشی مجوی / که از آز کاهد همی آبروی (فردوسی۲ - ۱۱۴۶)، ارج و قدر، عرض و ناموس، مایۀ سرافرازی
فرهنگ فارسی عمید
تخلص شاه نجم الدین حاکم دهلی، متوفی به 1161 هجری قمری، لقب حافظ ابرو
لغت نامه دهخدا
(رَ / رُو)
راهی برای گذشتن آب باران و غیر آن. آب راهه. راه آب، مسیل. (صراح)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
آبروی. آب روی. جاه. اعتبار. شرف. عرض. ارج. ناموس. قدر. (ربنجنی) :
شو این نامۀ خسروی بازگو
بدین جوی نزد مهان آبرو.
فردوسی.
آبرو میرود ای ابر خطاشوی ببار
که بدیوان عمل نامه سیاه آمده ایم.
حافظ.
در حفظ آبرو ز گهر باش سخت تر
کین آب رفته بازنیاید بجوی خویش.
صائب.
- امثال:
آبی که آبرو ببرد در گلو مریز.
و رجوع به آبروی شود
لغت نامه دهخدا
نام موضعی از توابع طهران دارای معدن ذغال سنگ
لغت نامه دهخدا
رودخانه ای است در سویس که از گردنۀ ’گرمسل’ سرچشمه گیرد و ’برن’ و ’سلور’ را آبیاری کند و با ’روس’ و ’لیما’ و ’تی یل’ یکی شده به رود رن ریزد، طول آن 280 هزار گز
لغت نامه دهخدا
راهی برای گذشتن آب باران وغیره، آب راهه، راه آب اعتبار، جاه، شرف، ناموس، قدر، ارج، عرض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبرو
تصویر آبرو
اعتبار، ناموس، عرق، خوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آبرو
تصویر آبرو
حیثیت، حرمت
فرهنگ واژه فارسی سره
احترام، اعتبار، جاه، حرمت، حیثیت، شرف، عرض، عرق، عزت، قدر، منزلت، ناموس
فرهنگ واژه مترادف متضاد