معنی присущий - جستجوی لغت در جدول جو
присущий
ذاتی، مادرزادی
ادامه...
ذاتی، مادَرزادی
دیکشنری روسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
кричущий
زشت، بی ادب، فریاد زننده، جیغ زدن، جلوه گر، حرکت رو به جلو، فاحش، مغرور
ادامه...
زِشت، بی اَدَب، فَریاد زَنَندِه، جیغ زَدَن، جِلوِه گَر، حَرَکَت رو بِه جِلو، فاحِش، مَغرور
دیکشنری اوکراینی به فارسی