معنی инспектор - جستجوی لغت در جدول جو
инспектор
بازرس، بازرسی
ادامه...
بازرَس، بازرَسی
دیکشنری روسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
інспектор
سرپرست، برنده نمایش، بازرس، بازرسی، ناظر، ناعادلانه، مراقب، هوشیار
ادامه...
سَرپَرَست، بَرَندِه نَمایِش، بازرَس، بازرَسی، ناظِر، ناعادِلانِه، مُراقِب، هوشیار
دیکشنری اوکراینی به فارسی
инспекторская должность
سمت بازرس، کنسولگری
ادامه...
سَمتِ بازرَس، کُنسولگَری
دیکشنری روسی به فارسی