بی دقّتی، به طور نامنسجم، خرفت بودن، خرخر کردن، دست و پا چلفتی بودن، دست و پا کردن، سهوکاری، سیّالیت، ناجوری، ضدّ اجتماعی، بی لیاقتی، مشتاق، بی ادبی، وقاحت
بی دِقَّتی، بِه طُورِ نامُنسَجِم، خِرِفت بودَن، خُرخُر کَردَن، دَست و پا چُلُفتی بودَن، دَست و پا کَردَن، سَهوکاری، سَیّالِیَت، ناجوری، ضِدِّ اِجتِماعی، بی لِیاقَتی، مُشتاق، بی اَدَبی، وِقاحَت