معنی żyjący - جستجوی لغت در جدول جو
żyjący
زنده
ادامه...
زَنَدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
żujący
جویدنی، جهت
ادامه...
جَویدَنی، جَهَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
życzący
آرزومند، با حسرت
ادامه...
آرِزومَند، با حَسرَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
mylący
گمراه کننده، گمشده، مبهم، معمّایی، گیج کننده، منحرف کننده، مات و مبهوت
ادامه...
گُمراه کُنَندِه، گُمشُدِه، مُبهَم، مُعَمّایی، گیج کُنَندِه، مُنحَرِف کُنَندِه، مات و مَبهُوت
دیکشنری لهستانی به فارسی
kojący
آرام بخش، خزش، آرامش بخش
ادامه...
آرام بَخش، خَزِش، آرامِش بَخش
دیکشنری لهستانی به فارسی
żrący
زهرآگین، تحریک پذیر، سوزاننده، نیش زدن
ادامه...
زَهرآگین، تَحریک پَذیر، سوزانَندِه، نِیش زَدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی