معنی żonglować - جستجوی لغت در جدول جو
żonglować
قلع و قمع کردن، عضلانی
ادامه...
قَلع و قَمع کَردَن، عَضُلانی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
żeglować
قایق رانی کردن، قبل از
ادامه...
قایِق رانی کَردَن، قَبل اَز
دیکشنری لهستانی به فارسی