معنی żmudny - جستجوی لغت در جدول جو
żmudny
پرزحمت، جامع
ادامه...
پُرزَحمَت، جامِع
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
trudny
با تلاش، با پشتکار، سخت، دشوار است
ادامه...
با تَلاش، با پُشتکار، سَخت، دُشوار اَست
دیکشنری لهستانی به فارسی
smutny
غمگین، توبه کننده
ادامه...
غَمگین، تُوبِه کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
brudny
ناپاک، آلودگی، کثیف، به هم ریخته، شلختگی
ادامه...
ناپاک، آلودِگی، کَثیف، بِه هَم ریختِه، شَلَختِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
modny
مد روز، مدرنیته
ادامه...
مُدِ روز، مُدِرنیتِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
nudny
کسل کننده، خسته کننده
ادامه...
کِسِل کُنَندِه، خَستِه کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی