معنی śmiech - جستجوی لغت در جدول جو
śmiech
خنده، طنز
ادامه...
خَندِه، طَنز
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
uśmiech
لبخند، لبخند بزن
ادامه...
لَبخَند، لَبخَند بِزَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
śmiecić
آلودگی ایجاد کردن، آلوده کردن
ادامه...
آلودِگی ایجاد کَردَن، آلودِه کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
uśmiechnięty
با لبخند، آهسته صحبت کن، خنداندن، خندیدن، لبخندزن، لبخند بزن
ادامه...
با لَبخَند، آهِستِه صُحبَت کُن، خَنداندَن، خَندیدَن، لَبخَندزَن، لَبخَند بِزَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
uśmiechać się szyderczo
تمسخرآمیز لبخند زدن، فراری، مالکیّت
ادامه...
تَمَسخُرآمیز لَبخَند زَدَن، فَراری، مالِکیَّت
دیکشنری لهستانی به فارسی
uśmiechać się
لبخند زدن، بی تعارف، لبخندیدن، سرسختی
ادامه...
لَبخَند زَدَن، بی تَعارُف، لَبخَندیدَن، سَرسَختی
دیکشنری لهستانی به فارسی
szyderczy uśmiech
پوزخند، خندیدن
ادامه...
پوزخَند، خَندیدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
z uśmiechem
با لبخند، لبخند زدن
ادامه...
با لَبخَند، لَبخَند زَدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی