łamać تکّه کردن، تکانشگری، پشیمان شدن، توبه، شکستن، شمایل شکن، کثیف، نابود کردن ادامه... تِکِّه کَردَن، تَکَانِشگَری، پَشیمان شُدَن، تُوبِه، شِکَستَن، شَمایِل شِکَن، کَثیف، نابود کَردَن دیکشنری لهستانی به فارسی