معنی ładny - جستجوی لغت در جدول جو
ładny
زیبا، آراستن
ادامه...
زیبا، آراستَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
niedokładny
غیردقیق، غیر دانشگاهی
ادامه...
غِیرِدَقیق، غِیرِ دانِشگاهی
دیکشنری لهستانی به فارسی
dokładny
دقیق، توجّه، دقیقه، مطالبه گر
ادامه...
دَقیق، تَوَجُّه، دَقیقِه، مُطالِبِه گَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
bezwładny
بی فایده، بیهوده، بی وزن، سست
ادامه...
بی فایِدِه، بیهودِه، بی وَزن، سُست
دیکشنری لهستانی به فارسی