معنی öpmek - جستجوی لغت در جدول جو
öpmek
بوسیدن، بوسه
ادامه...
بوسیدَن، بوسِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
övmek
ستایش کردن، ستایش، تحسین کردن، مدح کردن
ادامه...
سِتایِش کَردَن، سِتایِش، تَحسِین کَردَن، مَدح کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
ötmek
خوٰاندن بلند، کلاغ
ادامه...
خوٰاندَن بُلَند، کَلَاغ
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
örmek
درهم پیچیدن، بافتنی، بافتن
ادامه...
دَرهَم پیچیدَن، بافتَنی، بافتَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
ölmek
مردن، برای مردن
ادامه...
مُردَن، بَرایِ مُردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی