zwykle به طور عادّی، به سادگی، به طور معمول، معمولی، معمولاً ادامه... بِه طُورِ عادّی، بِه سادِگی، بِه طُورِ مَعمول، مَعمولی، معمولاً دیکشنری لهستانی به فارسی