جدول جو
جدول جو

معنی zombar - جستجوی لغت در جدول جو

zombar
تمسخر کردن، مسخره کردن، لطیفه گفتن
دیکشنری پرتغالی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

زنبور زدن، زمزمه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
درخوٰاست رسمی دادن، دعا کن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
استبدادی، مغلوب
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
برداشتن، گرفتن، دست گرفتن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
دزدی کردن، سرقت، دزدیدن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
تاریک، غمگین، به طور غم انگیز، به طور غمگین، بی روح، ناامیدکننده، به طور خسته کننده، به طور بی روح، به طور افسرده، به شدّت شاداب، عبوس، به طور عبوس
دیکشنری هلندی به فارسی
بمباران کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منصوب کردن، نام، نام گذاشتن، نامزد کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
اندازه گیری
دیکشنری لهستانی به فارسی
غرّش کردن، غرّش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
تمسخرآمیز، مسخره کننده، تحقیرآمیز، آزاردهنده
دیکشنری پرتغالی به فارسی
دزدیدن، دزدی کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
تحقیر، تمسخر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
پمپ کردن، پمپ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
سایه وار بودن، سایه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
غمگین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افتادن، سقوط کردن، به زمین افتادن، زمین خوردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پمپ کردن، پمپ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
برآمدگی پیدا کردن، بمب افکن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
بی طعم، بی مزّه، بی مزّه بودن، بی روح
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
قابل تغییر، چکّش خوٰار
دیکشنری آلمانی به فارسی
منصوب کردن، نام، نام گذاشتن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
زنبور زدن، وزوز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
با تمسخر
دیکشنری پرتغالی به فارسی