جدول جو
جدول جو

معنی zmieszanie - جستجوی لغت در جدول جو

zmieszanie
سردرگمی، باحال
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

هیجان، احساس، گیجی، تسلّط بر ریسک پذیری، خجالت، دوراهی، دور اندیش، اختلال
دیکشنری لهستانی به فارسی
مسکن
دیکشنری لهستانی به فارسی
گیج، گیج شده، با سردرگمی، گیج کننده، سرگشته، مات و مبهوت، متحیّر
دیکشنری لهستانی به فارسی
خنده آورانه، شوخ طبعی
دیکشنری لهستانی به فارسی