معنی zdrowie - جستجوی لغت در جدول جو
zdrowie
سلامتی، سلامت عقل
ادامه...
سَلامَتی، سَلامَت عَقل
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
zdrowy
سالم، وکالتنامه
ادامه...
سالِم، وِکالَتنامِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
zdrowo
سالم گونه، سال، به طور سالم، سالم، سالانه
ادامه...
سالِم گونِه، سال، بِه طُورِ سالِم، سالِم، سالانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
zdrowie psychiczne
سلامتی عقل، سلامتی، سلامت عقل
ادامه...
سَلامَتی عَقل، سَلامَتی، سَلامَت عَقل
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezdrowie
ناسالمی، غیر قابل شنیدن
ادامه...
ناسالِمی، غِیرِ قابِل شِنیدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی