معنی zangado - جستجوی لغت در جدول جو
zangado
عصبی، عصبانی
ادامه...
عَصَبی، عَصَبانی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
zancada
بلند قدمی برداشتن، گام برداشتن
ادامه...
بُلَند قَدَمی بَرداشتَن، گام بَرداشتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rasgado
پاره پاره، پاره شده
ادامه...
پارِه پارِه، پارِه شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cargado
پر از هوای فشرده، بارگذاری شده است
ادامه...
پُر اَز هَوایِ فِشُردِه، بارگُذاری شُدِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cansado
بی میل، خسته، خسته کننده
ادامه...
بی مِیل، خَستِه، خَستِه کُنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cansado
بی میل، خسته
ادامه...
بی مِیل، خَستِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rasgado
پاره پاره، خراشیده شده، پاره شده
ادامه...
پارِه پارِه، خَراشیدِه شُدِه، پارِه شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rangido
خراش، کرک کردن
ادامه...
خَراش، کِرَک کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
salgado
ملحی، شور، نمکین شده
ادامه...
مِلحی، شور، نَمَکین شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
tangazo
اعلان، آگهی، اعلامیّه، اظهار
ادامه...
اِعلان، آگَهی، اِعلامیّه، اِظهار
دیکشنری سواحیلی به فارسی