معنی zależnie - جستجوی لغت در جدول جو
zależnie
وابسته، متقابل وابسته
ادامه...
وابَستِه، مُتِقابِل وابَستِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
zamożnie
ثروتمندانه، غنی
ادامه...
ثَروَتمَندانِه، غَنی
دیکشنری لهستانی به فارسی
zalotnie
دلبری کنان، عالی
ادامه...
دِلبَری کُنان، عالی
دیکشنری لهستانی به فارسی
zależny
وابسته، مطابق
ادامه...
وابَستِه، مُطابِق
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezależnie
به طور مستقل، مستقیماً
ادامه...
بِه طُورِ مُستَقِل، مُستَقیماً
دیکشنری لهستانی به فارسی
uzależnienie
اعتیاد، اعتیاد به الکل
ادامه...
اِعتِیاد، اِعتِیاد بِه اَلکُل
دیکشنری لهستانی به فارسی
nadmierne uzależnienie
وابستگی بیش از حد
ادامه...
وابستگی بیش از حد
دیکشنری لهستانی به فارسی