zakłopotanie آشفتگی، تلاطم، سرگردانی، خنده دار، شرمندگی، خجالت، خجالت زده، سردرگمی، گیجی ادامه... آشُفتِگی، تَلاطُم، سَرگَردانی، خَندِه دار، شَرمَندِگی، خِجالَت، خِجالَت زَدِه، سَردَرگُمی، گیجی دیکشنری لهستانی به فارسی