zagrożony در معرض خطر، به خطر انداختن، تهدید شده، تهدید کند ادامه... دَر مَعرِضِ خَطَر، بِه خَطَر اَنداختَن، تَهدِید شُدِه، تَهدید کُنَد دیکشنری لهستانی به فارسی