معنی wzajemny - جستجوی لغت در جدول جو
wzajemny
متبادل، متجاوز، مشترک
ادامه...
مُتَبادِل، مُتِجاوِز، مُشتَرِک
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
wzajemnie
به طور متقابل، به صورت متقارن، متقابلاً، متقارن
ادامه...
بِه طُورِ مُتِقابِل، بِه صورَتِ مُتِقارِن، مُتِقابِلاً، مُتِقارِن
دیکشنری لهستانی به فارسی