معنی wyzwać - جستجوی لغت در جدول جو
wyzwać
چالش کردن، نام تماس بگیرید
ادامه...
چالِش کَردَن، نام تَماس بِگیرید
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
wzywać
احضار کردن، احیا، استدعاء کردن، استدلال
ادامه...
اِحضار کَردَن، اِحیا، اِستِدعاء کَردَن، اِستِدلال
دیکشنری لهستانی به فارسی
wyrwać
بی اختیار گفتن، بی تکلّف
ادامه...
بی اِختیار گُفتَن، بی تَکَلُّف
دیکشنری لهستانی به فارسی
wyzywać
چالش کردن، تحریک کننده
ادامه...
چالِش کَردَن، تَحریک کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
wlewać
ریختن
ادامه...
ریختَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
pozwać
شکایت کردن، تشکیل
ادامه...
شِکایَت کَردَن، تَشکیل
دیکشنری لهستانی به فارسی
wylewać
ریختن، شکننده
ادامه...
ریختَن، شِکَنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
wygrać
بردن، متحمّل
ادامه...
بُردَن، مُتِحَمِّل
دیکشنری لهستانی به فارسی
wygnać
اخراج کردن، تبعید
ادامه...
اِخراج کَردَن، تَبعِید
دیکشنری لهستانی به فارسی
wydawać
منتشر کردن، انتظار می رود، صرف کردن، صریح، مصرف کردن، مصنوعی بودن
ادامه...
مُنتَشِر کَردَن، اِنتِظار می رَوَد، صَرف کَردَن، صَریح، مَصرَف کَردَن، مَصنوعی بودَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
wyzwany
چالش خورده، چالش
ادامه...
چالِش خُوردِه، چالِش
دیکشنری لهستانی به فارسی
wyznawać
اظهار کردن، نظر دادن
ادامه...
اِظهار کَردَن، نَظَر دادَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
wytrwać
پافشاری کردن، بهداشتی
ادامه...
پافِشاری کَردَن، بِهداشتی
دیکشنری لهستانی به فارسی
wysłać
ارسال کردن، ارسال کنید
ادامه...
اِرسال کَردَن، اِرسال کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی