معنی wytrwać - جستجوی لغت در جدول جو
wytrwać
پافشاری کردن، بهداشتی
ادامه...
پافِشاری کَردَن، بِهداشتی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
wyrwać
بی اختیار گفتن، بی تکلّف
ادامه...
بی اِختیار گُفتَن، بی تَکَلُّف
دیکشنری لهستانی به فارسی
wetować
مخالفت کردن، مخترع
ادامه...
مُخالِفَت کَردَن، مُختَرِع
دیکشنری لهستانی به فارسی
wylewać
ریختن، شکننده
ادامه...
ریختَن، شِکَنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
wykrywać
تشخیص دادن، تشخیص دهد
ادامه...
تَشخیص دادَن، تَشخیص دَهَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
wydawać
منتشر کردن، انتظار می رود، صرف کردن، صریح، مصرف کردن، مصنوعی بودن
ادامه...
مُنتَشِر کَردَن، اِنتِظار می رَوَد، صَرف کَردَن، صَریح، مَصرَف کَردَن، مَصنوعی بودَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
wyzywać
چالش کردن، تحریک کننده
ادامه...
چالِش کَردَن، تَحریک کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
wytrwały
پایداری، دوام، مستمرّ، مستند
ادامه...
پایداری، دَوام، مُستَمِرّ، مُستَنَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
wytrwale
با پشتکار، طنین انداز
ادامه...
با پُشتکار، طَنین اَنداز
دیکشنری لهستانی به فارسی
cytować
ارجاع دادن، مرجع، نقل قول کردن، نماد
ادامه...
اِرجاع دادَن، مَرجَع، نَقلِ قُول کَردَن، نَمَاد
دیکشنری لهستانی به فارسی
wygrać
بردن، متحمّل
ادامه...
بُردَن، مُتِحَمِّل
دیکشنری لهستانی به فارسی
wyzwać
چالش کردن، نام تماس بگیرید
ادامه...
چالِش کَردَن، نام تَماس بِگیرید
دیکشنری لهستانی به فارسی
trwać
آخرین بودن، جنایتکار
ادامه...
آخِرین بودَن، جِنایَتکار
دیکشنری لهستانی به فارسی