معنی wystawa - جستجوی لغت در جدول جو
wystawa
نمایشگاه، نمایشنامه نویس
ادامه...
نَمایِشگاه، نَمایِشنامِه نِویس
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
wystawca
نمایشگر، نمایشگاه
ادامه...
نَمایِشگَر، نَمایِشگاه
دیکشنری لهستانی به فارسی
dostawa
عرضه، متقاطع
ادامه...
عَرضِه، مُتَقَاطِع
دیکشنری لهستانی به فارسی
postawa
حالت بدن، خزیدن، موضع، ذهنی، نگرش، نگران
ادامه...
حالَت بَدَن، خَزیدَن، مَوضِع، ذِهنی، نِگَرِش، نِگَران
دیکشنری لهستانی به فارسی
wystawny
مجلّل، مجوّز، فراوان
ادامه...
مُجَلَّل، مُجَوِّز، فَراوان
دیکشنری لهستانی به فارسی
wystawiać
نمایش دادن، غرفه دار
ادامه...
نَمایِش دادَن، غُرفِه دار
دیکشنری لهستانی به فارسی