معنی wskazany - جستجوی لغت در جدول جو
wskazany
مطلوب
ادامه...
مَطلوب
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
wskazanie
به طور مشورتی، به صورت مصنوعی، نشانه، نقطه گذاری
ادامه...
بِه طُورِ مَشوِرَتی، بِه صورَتِ مَصنوعی، نِشانِه، نُقطِه گُذاری
دیکشنری لهستانی به فارسی
zakazany
ممنوع، ممنوعیت، ممنوع است
ادامه...
مَمنوع، مَمنوعِیَت، مَمنوع اَست
دیکشنری لهستانی به فارسی
niewskazany
بی بیان، جسورانه، غیرمفید، ناسالم
ادامه...
بی بَیان، جَسورانِه، غِیرِمُفید، ناسالِم
دیکشنری لهستانی به فارسی