wiarygodność قابل اعتمادی، قابل اجرا، باورپذیری، مطمئن، قابلیّت اعتماد، واجد شرایط بودن، اعتبار ادامه... قابِلِ اِعتِمادی، قابِلِ اِجرا، باورپَذیری، مُطمَئِن، قابِلیَّتِ اِعتِماد، واجِد شَرایِط بودَن، اِعتِبار دیکشنری لهستانی به فارسی