معنی ważyć - جستجوی لغت در جدول جو
ważyć
وزن کردن، زمزمه کردن
ادامه...
وَزن کَردَن، زِمزِمِه کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
rozważyć ponownie
دوباره بررسی کردن، برای تکرار
ادامه...
دُوبارِه بَررَسی کَردَن، بَرایِ تِکرَار
دیکشنری لهستانی به فارسی
równoważyć
تعادل برقرار کردن، خونسردی، آرام و تعادل داشتن، هوشیار
ادامه...
تَعَادُل بَرقَرار کَردَن، خونسَردی، آرام و تَعَادُل داشتَن، هوشیار
دیکشنری لهستانی به فارسی
odważyć się
جرأت داشتن، چکیدن
ادامه...
جُرأت داشتَن، چِکیدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
zauważyć
اظهار نظر کردن، بیانیه نادرست، متوجّه شدن، نفخ
ادامه...
اِظهار نَظَر کَردَن، بَیانیِه نادُرُست، مُتِوَجّه شُدَن، نَفخ
دیکشنری لهستانی به فارسی