معنی warisan - جستجوی لغت در جدول جو
warisan
میراث، وراثت
ادامه...
میراث، وِرَاثَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
pewarisan
وراثت
ادامه...
وِرَاثَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lapisan
لایه سازی، لایه
ادامه...
لایِه سازی، لایِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
partisan
طرفدارانه، حزبی
ادامه...
طَرَفدارانِه، حِزبی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
partisan
حامی، حزبی، طرفدارانه
ادامه...
حامی، حِزبی، طَرَفدارانِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
wariant
گونه، سخنوری
ادامه...
گونِه، سُخَنوَری
دیکشنری لهستانی به فارسی
wawasan
بینش، چشم انداز
ادامه...
بینِش، چِشم اَنداز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Partisan
طرفدارانه، پارتیزان
ادامه...
طَرَفدارانِه، پَارتِیزَان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
harian
روزانه
ادامه...
روزانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
varian
گونه، نوع
ادامه...
گونِه، نُوع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tarian
رقص، رقصیدن
ادامه...
رَقص، رَقصیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan cara warisan
به طور ارثی، از طریق ارث
ادامه...
بِه طُورِ اِرثی، اَز طَریق اِرث
دیکشنری اندونزیایی به فارسی