معنی wanita - جستجوی لغت در جدول جو
wanita
مؤنّث، زن
ادامه...
مُؤَنَّث، زَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Vanity
غرور
ادامه...
غُرور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sanity
سلامت عقل
ادامه...
سَلامَت عَقل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
vanité
بیهودگی، غرور، تفاخر، خودپسندی، خودستایی
ادامه...
بیهودِگی، غُرور، تَفَاخُر، خودپَسَندی، خودسِتایی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
wasiat
وصیّت نامه، خوٰاهد شد
ادامه...
وَصیَّت نامِه، خَوٰاهَد شُد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sanità
سلامت عقل، مراقبت های بهداشتی، سلامتی عقل
ادامه...
سَلامَت عَقل، مُراقِبَت های بِهداشتی، سَلامَتی عَقل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vanità
بیهودگی، غرور، تفاخر، خودستایی
ادامه...
بیهودِگی، غُرور، تَفَاخُر، خودسِتایی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
anima
روح
ادامه...
روح
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
wasia
وصیّت نامه، وصیّت
ادامه...
وَصیَّت نامِه، وَصیَّت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
gelar kebangsawanan wanita
بانوئی، همسالان زن
ادامه...
بانوئی، هَمسالان زَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی