جدول جو
جدول جو

معنی wajib - جستجوی لغت در جدول جو

wajib
الزامی، باید، امری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تعهّد، مسئولیت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
وظایف، تعهّد، وظیفه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به صورت الزامی، به طور اجباری، ضروراً، اجباری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بی پاسخگویی، بی مسئولیّتی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور مسئولانه، با مسئولیت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پاسخگویی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مسئول
دیکشنری سواحیلی به فارسی
غیرمسئولانه، بدون مسئولیت
دیکشنری سواحیلی به فارسی