معنی vicino - جستجوی لغت در جدول جو
vicino
نزدیکی، همسایه، نزدیک
ادامه...
نَزدِیکی، هَمسایِه، نَزدیک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
viciado
معتاد
ادامه...
مُعتاد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
da vicino
به طور نزدیک، از نزدیک
ادامه...
بِه طُورِ نَزدیک، اَز نَزدیک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vicino di casa
کناری، همسایه
ادامه...
کِناری، هَمسایِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vício
اعتیاد
ادامه...
اِعتِیاد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
licin
صاف، لغزنده
ادامه...
صاف، لَغزَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
divino
الٰهی
ادامه...
اِلٰهی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
divino
الٰهی
ادامه...
اِلٰهی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
vicioso
وحشی، باطل
ادامه...
وَحشی، باطِل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
vecino
کناری، همسایه
ادامه...
کِناری، هَمسایِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
vizinho
کناری، همسایه
ادامه...
کِناری، هَمسایِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
visivo
بصری
ادامه...
بَصَری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vivido
زنده
ادامه...
زَنَدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
divino
الٰهی
ادامه...
اِلٰهی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
vision
بینش، بینایی
ادامه...
بینِش، بینایی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vicioso
وحشی، باطل
ادامه...
وَحشی، باطِل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
il più vicino
نزدیک ترین
ادامه...
نَزدیک تَرین
دیکشنری ایتالیایی به فارسی