uzasadniony به حق، به خطر انداختن، قابل توجیه، قابل توضیح ادامه... بِه حَق، بِه خَطَر اَنداختَن، قابِلِ تَوجِیه، قابِلِ تُوضِیح دیکشنری لهستانی به فارسی