معنی utara - جستجوی لغت در جدول جو
utara
شمالی، شمال
ادامه...
شُمالی، شُمال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
utama
رهبر، اصلی، اصلی کردن
ادامه...
رَهبَر، اَصلی، اَصلی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
udara
هوایی، هوا
ادامه...
هَوایی، هَوا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
upara
کچل، طاسی
ادامه...
کَچَل، طاسی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
utata
ابهام، پیچیدگی
ادامه...
اِبهام، پیچیدِگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
utasa
نازایی، ناباروری
ادامه...
نازایی، ناباروَری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
utaratibu
عادت پذیری، رویّه
ادامه...
عادَت پَذیری، رَویِّه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ke arah utara
شمالی وار، به سمت شمال
ادامه...
شُمالی وار، بِه سَمتِ شُمال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
putaran
چرخش، گرد
ادامه...
چَرخِش، گِرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kutarajia
پیش بینی کردن، انتظار می رود، انتظار داشتن
ادامه...
پیش بینی کَردَن، اِنتِظار می رَوَد، اِنتِظار داشتَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa utaratibu
منظّم، به ترتیب، به صورت فرآیندی، به طور منظّم
ادامه...
مُنَظَّم، بِه تَرتِیب، بِه صورَتِ فَرآیَندی، بِه طُورِ مُنَظَّم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ya utaratibu
فرآیندی، از نظم
ادامه...
فَرآیَندی، اَز نَظم
دیکشنری سواحیلی به فارسی