معنی urządzenie - جستجوی لغت در جدول جو
urządzenie
دستگاه، گرفتن
ادامه...
دَستگاه، گِرِفتَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
uprzedzenie
پیش داوری، صلاحیّت اوّلیّه، پیش فرض، فرض، تعصّب، متعصّب
ادامه...
پیش داوَری، صَلاحیَّت اَوَّلیِّه، پیش فَرض، فَرض، تَعَصُّب، مُتِعَصِّب
دیکشنری لهستانی به فارسی