معنی urlare - جستجوی لغت در جدول جو
urlare
غرّیدن، فریاد زدن
ادامه...
غُرّیدَن، فَریاد زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
salare
نمک پاشیدن، نمک
ادامه...
نَمَک پاشیدَن، نَمَک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
urari
قانونمندی، تعادل
ادامه...
قانُونمَندی، تَعَادُل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
Flare
درخشیدن، شعله ور شدن
ادامه...
دِرَخشیدَن، شُعلِه وَر شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Glare
نگاه خشمگین انداختن، خیره کننده
ادامه...
نِگَاه خَشمگین اَنداختَن، خیرِه کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
usare
استفاده کردن، استفاده کنید
ادامه...
اِستِفادِه کَردَن، اِستِفادِه کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
arare
شخم زدن
ادامه...
شُخم زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
urbane
با فرهنگ، شهری
ادامه...
با فَرهَنگ، شَهری
دیکشنری آلمانی به فارسی
durare
آخرین بودن، آخرین
ادامه...
آخِرین بودَن، آخَرین
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
errare
اشتباه کردن، اشتباه کن
ادامه...
اِشتِباه کَردَن، اِشتِباه کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
urlante
به طور فریادکنان، فریاد زدن، فریاد زننده
ادامه...
بِه طُورِ فریادکُنان، فَریاد زَدَن، فَریاد زَنَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
turbare
مضطرب کردن، مزاحم
ادامه...
مُضطَرِب کَردَن، مُزاحِم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ululare
زوزه کشیدن
ادامه...
زوزِه کِشیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rubare
دزدی کردن، سرقت، دزدیدن
ادامه...
دُزدی کَردَن، سِرقَت، دُزدیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
filare
نخ ریختن، چرخش
ادامه...
نَخ ریختَن، چَرخِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
urtare
برخورد کردن، دست انداز، کوبیدن
ادامه...
برخورد کَردَن، دَست اَنداز، کوبیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gelare
یخ زدن، منجمد کردن
ادامه...
یَخ زَدَن، مُنجَمِد کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
creare
ایجاد کردن، ایجاد کنید
ادامه...
ایجاد کَردَن، ایجاد کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cullare
آرامش دادن، آرامش
ادامه...
آرامِش دادَن، آرامِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
curare
پرستاری کردن، درمان، درمان کردن، مراقبت کردن
ادامه...
پَرَستاری کَردَن، دَرمان، دَرمان کَردَن، مُراقِبَت کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
curvare
منحنی شدن، منحنی
ادامه...
مُنحَنی شُدَن، مُنحَنی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
armare
تجهیز کردن، بازو
ادامه...
تَجهیز کَردَن، بازو
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
volare
پرواز کردن، پرواز کن
ادامه...
پَرواز کَردَن، پَرواز کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
solare
خورشیدی
ادامه...
خُورشیدی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
parlare
حرف زدن، صحبت کنید، صحبت کردن
ادامه...
حَرف زَدَن، صُحبَت کُنید، صُحبَت کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pelare
پوست کندن
ادامه...
پوست کَندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
burlarse
تمسخر کردن، مسخره کردن
ادامه...
تَمَسخُر کَردَن، مَسخَرِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
orlare
حاشیه دوزی کردن، سجاف
ادامه...
حاشیُه دوزی کَردَن، سِجاف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rare
کم یاب، نادر، متفرّق، نایاب
ادامه...
کَم یاب، نادِر، مُتِفَرِّق، نایاب
دیکشنری فرانسوی به فارسی