ادغام کردن، اتّصال، ضمیمه کردن، جذب کردن، اتّحاد دادن، بسته شدن، زنجیر کردن، گروه کردن، ترکیب کردن، اتّصال دادن، متّحد کردن، گروه بندی کردن، انباشته کردن، درهم پیچیدن، بافتگی، پیوند دادن، توده کردن، ریسمان کشیدن، یکپارچه کردن، متّحد شدن
اِدغام کَردَن، اِتِّصال، ضَمیمِه کَردَن، جَذب کَردَن، اِتِّحاد دادَن، بَستِه شُدَن، زَنجیر کَردَن، گُروه کَردَن، تَرکیب کَردَن، اِتِّصال دادَن، مُتَّحِد کَردَن، گُروه بَندی کَردَن، اَنباشتِه کَردَن، دَرهَم پیچیدَن، بافتِگی، پِیوَند دادَن، تودِه کَردَن، ریسمان کِشیدَن، یِکپارچِه کَردَن، مِتَّحِد شُدَن