معنی unene - جستجوی لغت در جدول جو
unene
چاقی، ضخامت، فشردگی، نازکی
ادامه...
چاقی، ضِخامَت، فِشُردِگی، نازُکی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mnene
قوی هیکل، ضخیم، چاق، چاق و چلّه، گوشتی، چاقی، کوتاه و ضخیم
ادامه...
قَوی هِیکَل، ضَخیم، چاق، چاق و چِلِّه، گوشتی، چاقی، کوتاه و ضَخیم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
nene
پرپشت، ضخیم، متراکم، چاق
ادامه...
پُرپُشت، ضَخیم، مُتِراکِم، چاق
دیکشنری سواحیلی به فارسی
unene wa tumbo
شکمی بودن، چاقی شکمی
ادامه...
شِکَمی بودَن، چاقی شِکَمی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
unene kupita kiasi
چاقی
ادامه...
چاقی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
Inopportuneness
بی موقعی، بی فرصتی
ادامه...
بی مُوقِعی، بی فُرصَتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
kupunguza unene
نازک کردن، کاهش چاقی
ادامه...
نَازُک کَردَن، کاهِش چاقی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kunenepesha
ضخیم کردن، چاق کننده
ادامه...
ضَخیم کَردَن، چاق کُنَندِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kunenepa
چاق شدن
ادامه...
چاق شُدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa unene
به طور ضخیم، در ضخامت
ادامه...
بِه طُورِ ضَخیم، دَر ضِخامَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی