معنی tüm - جستجوی لغت در جدول جو
tüm
همه
ادامه...
هَمِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
tüm kalbiyle
صمیمانه، با تمام وجودت
ادامه...
صَمیمانِه، با تَمام وُجودَت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Verstümmelung
قطع عضو، مثله کردن
ادامه...
قَطع عُضو، مُثلِه کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
volkstümlich
مردمی، محبوب
ادامه...
مَردُمی، مَحبوب
دیکشنری آلمانی به فارسی
ungestüm
تند و تیز، پر شور
ادامه...
تُند و تیز، پُر شور
دیکشنری آلمانی به فارسی
Ungestüm
شتابزدگی، تند
ادامه...
شِتابزَدِگی، تُند
دیکشنری آلمانی به فارسی
kötümser
بدبین
ادامه...
بَدبین
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Eigentümer
مالک
ادامه...
مالِک
دیکشنری آلمانی به فارسی
irrtümlich
به طور اشتباهی، اشتباه کرد، به طور نادرست
ادامه...
بِه طُورِ اِشتِباهی، اِشتِباه کَرد، بِه طُورِ نادُرُست
دیکشنری آلمانی به فارسی
tümdengelimli bir şekilde
استنتاجی، به صورت قیاسی
ادامه...
اِستِنتاجی، بِه صورَتِ قیاسی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tom
لحن
ادامه...
لَحن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
tümdengelimsel olarak
به طور قیاسی، به صورت قیاسی
ادامه...
بِه طُورِ قیاسی، بِه صورَتِ قیاسی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tümevarım
استقراء، القاء
ادامه...
اِستِقراء، اِلقاء
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tümevarımcı
استقرایی
ادامه...
اِستِقرایی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tümevarımcı bir şekilde
به طور استنتاجی، به صورت استقرایی
ادامه...
بِه طُورِ اِستِنتاجی، بِه صورَتِ اِستِقرایی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tam
اهلی، رام کردن
ادامه...
اَهلی، رام کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
tam
تمام، کامل، دقیق
ادامه...
تَمام، کامِل، دَقیق
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tür
نوع
ادامه...
نَوع
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
verstümmeln
آسیب رساندن، مثله کردن، آسیب زدن
ادامه...
آسیب رِساندَن، مُثلِه کَردَن، آسیب زَدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی