معنی tworzyć - جستجوی لغت در جدول جو
tworzyć
ایجاد کردن، زایمان کند
ادامه...
ایجاد کَردَن، زایمان کُند
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
odtworzyć
دوباره ساختن، استفاده مجدّد
ادامه...
دُوبارِه ساختَن، اِستِفادِه مُجَدَّد
دیکشنری لهستانی به فارسی
tłoczyć
برجسته کردن، تأکید کنند
ادامه...
بَرجَستِه کَردَن، تَأکید کُنَند
دیکشنری لهستانی به فارسی
twarzy
صورتکی، فاکتور
ادامه...
صورَتَکی، فاکتُور
دیکشنری لهستانی به فارسی
tworzyć zespół
تیم تشکیل دادن، تغییر ناپذیری
ادامه...
تیم تَشکِیل دادَن، تَغییر ناپَذیری
دیکشنری لهستانی به فارسی
tworzyć wzór
الگو ساختن، امید
ادامه...
اُلگو ساختَن، اُمید
دیکشنری لهستانی به فارسی
tworzyć pęcherz
تاول زدن، رام کردن
ادامه...
تاوَل زَدَن، رام کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
rzemieślniczo tworzyć
ساختن، تولید کنند
ادامه...
ساختَن، تَولِید کُنَند
دیکشنری لهستانی به فارسی
otworzyć usta
دهان باز کردن، شفاهی
ادامه...
دَهان باز کَردَن، شَفاهی
دیکشنری لهستانی به فارسی
ponownie otworzyć
بازگشایی کردن، راوی
ادامه...
بازگُشایی کَردَن، راوی
دیکشنری لهستانی به فارسی