معنی twee - جستجوی لغت در جدول جو
twee
دوبارگی، دو
ادامه...
دُوبارِگی، دُو
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
tweewekelijks
دو هفته یکبار، دو هفته ای، هر دو هفته یک بار
ادامه...
دُو هَفتِه یِکبار، دُو هَفتِه ای، هَر دُو هَفتِه یِک بار
دیکشنری هلندی به فارسی
tweetalig
دوزبانه
ادامه...
دوزَبانِه
دیکشنری هلندی به فارسی
tweedehands
دست دوّم
ادامه...
دَست دُوُّم
دیکشنری هلندی به فارسی
tweede
دوّم
ادامه...
دُوُّم
دیکشنری هلندی به فارسی
twee partijensysteem
دوحزبی گرایی، سیستم دو حزبی
ادامه...
دوحِزبی گَرایی، سیستِم دُو حِزبی
دیکشنری هلندی به فارسی
twee maandelijks
دو ماهیانه، دو ماهانه
ادامه...
دُو ماهیانِه، دُو ماهانِه
دیکشنری هلندی به فارسی
om de twee jaar
هر دو سال یکبار، هر دو سال
ادامه...
هَر دُو سال یِکبار، هَر دُو سال
دیکشنری هلندی به فارسی
ten tweede
دوّمین، دوّماً
ادامه...
دوّمین، دُوُّماً
دیکشنری هلندی به فارسی