جدول جو
جدول جو

معنی twarz - جستجوی لغت در جدول جو

twarz
چهره، اخم کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

صورتکی، فاکتور
دیکشنری لهستانی به فارسی
از نظر ظاهری، از نظر آکادمیک
دیکشنری لهستانی به فارسی
فرآیند کردن، رویّه ای
دیکشنری لهستانی به فارسی
لب و لوچه انداختن، لبخند بزن
دیکشنری لهستانی به فارسی
قابلیت تولید مثل، ظرفیت حمل و نقل
دیکشنری لهستانی به فارسی
بی چهرگی، بدون کفش
دیکشنری لهستانی به فارسی