معنی turun - جستجوی لغت در جدول جو
turun
پیاده شدن، پایین
ادامه...
پیاده شُدَن، پایین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
torun
نسل، ملودرام
ادامه...
نَسل، مِلودِرام
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
turen
خیره نگاه کردن، چشمک زدن
ادامه...
خیرِه نِگَاه کَردَن، چِشمَک زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
turunan
منشأ، مشتقّ
ادامه...
مَنشأ، مُشتَقّ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
turun salju
برف باریدن، برف می بارد
ادامه...
بَرف باریدَن، بَرف مِی بارَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
turun dari kapal
پیاده شدن، از کشتی پیاده شو
ادامه...
پیاده شُدَن، اَز کِشتی پیادِه شُو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
turuncu
نارنجی
ادامه...
نَارَنجی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
keturunan
نسل، فرزندان
ادامه...
نَسل، فَرزَندان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی