معنی trzeć - جستجوی لغت در جدول جو
trzeć
رنده کردن، رنگ
ادامه...
رَندِه کَردَن، رَنگ
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
wrzeć
خشمگین شدن، خشم
ادامه...
خَشمگین شُدَن، خَشم
دیکشنری لهستانی به فارسی
patrzeć pożądliwie
با دیده شهوت نگاه کردن، به وضوح
ادامه...
با دیدِه شَهوَت نِگَاه کَردَن، بِه وُضوح
دیکشنری لهستانی به فارسی
patrzeć gniewnie
نگاه خشمگین انداختن، نگاهی بینداز
ادامه...
نِگَاه خَشمگین اَنداختَن، نِگاهی بیَنداز
دیکشنری لهستانی به فارسی
patrzeć
نگاه کردن، ترسیم کردن، چشم دوختن، چکّش، نگاه کن
ادامه...
نِگاه کَردَن، تَرسیم کَردَن، چَشم دوختَن، چَکُّش، نِگاه کُن
دیکشنری لهستانی به فارسی